بیژن و منیژه

داستان بیژن و منیژه یکی از زیباترین قصه‌های عاشقانه شاهنامه است. این داستان، عشق بیژن، پسر گیو، و منیژه، دختر افراسیاب، را روایت می‌کند. فردوسی درباره این داستان می‌گوید: شبی تاریک و ترسناک بود. آسمان سیاه و پر از هراس به نظر می‌رسید. در این شب سخت، زنی مهربان کنار من بود. او با مهربانی بزم را روشن کرد. آن زن مهربان داستان بیژن را برایم تعریف کرد. داستانی پر از فسون، مهربانی، نیرنگ و جنگ. از من پرسید آیا درباره گرفتاری‌های بیژن از سوی زنی خبر دارم. سپس شرح داد که منیژه کجا بود و چه بر سر بیژن آمد. این قصه عاشقانه مضامین فداکاری، عشق و نبرد دارد.



صفحه بعدی صفحه قبلی